تأثیر تمرین اینتروال شدید همراه با مصرف مکمل عسل طبیعی بر غلظت اینترلوکین-6 سرم در موشهای صحرایی نابالغ
پذیرفته شده برای پوستر
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22059/NCED1396.2017.3031180
نویسندگان
1عضو هیات علمی دانشگاه زنجان
2عضو هیات علمی/دانشگاه زنجان
3دانشگاه زنجان
چکیده
مقدمه: تمرینات تناوبی با شدت بالا HIIT) 1 ( و با فواصل استراحتی کم موجب بروز فشار اُکسایشی شده و احتمال بروز بیماریهای التهابی را افزایش میدهد. مصرف عسل میتواند ظرفیت ضداکسایشی و ضدالتهابی را افزایش داده و سایتوکین-های التهابی را کاهش دهد. درمورد اثرات التهابی تمرینات شدید و نقش تعدیل کننده مکمل عسل بر التهاب ناشی از تمرین در دوره کودکی اطلاعات چندانی در دسترس نیست. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات HIIT همراه با مکمل-دهی عسل طبیعی بر میزانIL-6 سرم در طول 4 هفته تمرین در موشهای صحرایی نابالغ بود.
روششناسی: 24 سر موش صحرایی نر ویستار نابالغ (وزن 53/84 گرم)، پس از یک هفته آشناسازی ، به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل/شاهد (N=6)، مکمل عسل (N=6)، HIIT (N=6) و HIIT+ مکمل عسل (N=6) قرار گرفتند. با توجه به این که موشها در 22 روزگی از شیر گرفته میشوند و حدودا در 50 روزگی به بلوغ میرسند، طول دوره پروتکل تمرینی 4 هفته تعیین شد. در طول این مدت (دوره کودکی) تمرینات HIIT انجام شد. سرعت تمرین در هفته اول برابر با 10 تا 16 متر در دقیقه بود و با افزایش تدریجی در هفته آخر به 36 تا 40 متر در دقیقه و به مدت یک دقیقه با ده تکرار در یک دوره تمرینی رسید. در گروههای مکمل از رژیم پایه استاندارد همراه با ده درصد مکمل عسل به صورت محلول در آب آشامیدنی استفاده شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، خونگیری از موشها انجام شد. غلظت IL-6 سرم به روش الایزا اندازهگیری شد. برای تحلیل دادهها از روش آماری ANOVA در سطح معنیداری p≤.05 استفاده شد.
نتایج: غلظت IL-6 سرم گروه HIIT (03/86±83/224 پیکوگرم بر میلیلیتر) نسبت به گروه کنترل (73/28±83/94 ، 001/0P=) و گروه عسل (76/31±67/101 ، 001/0P=) به طور معناداری بالاتر بود. سطوح IL-6 سرم در گروه مصرف عسل+ HIIT (58/59±123) به طور معناداری (018/0P=) پایینتر از گروه HIIT بدون مکمل بود. بهعلاوه، استفاده از عسل در شرایط غیرتمرینی تفاوت معناداری را نسبت به گروه کنترل نشان نداد (201/0P=).
بحث و نتیجهگیری: تمرین تناوبی شدید میتواند موجب بروز اثرات التهابی سیستمیک منفی در بدن شود و مصرف عسل موجب تعدیل این اثرات در بدن میشود. بنابراین، ورزشکاران میتوانند برای کاهش سایتوکینهای التهابی در سرم همراه با اجرای تمرینات اینتروال شدید، در برنامههای غذایی خود از مکمل عسل استفاده کنند. همچنین، برای افراد عادی استفاده از عسل منجر به تغییر در شرایط التهابی بدن نمیشود.
روششناسی: 24 سر موش صحرایی نر ویستار نابالغ (وزن 53/84 گرم)، پس از یک هفته آشناسازی ، به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل/شاهد (N=6)، مکمل عسل (N=6)، HIIT (N=6) و HIIT+ مکمل عسل (N=6) قرار گرفتند. با توجه به این که موشها در 22 روزگی از شیر گرفته میشوند و حدودا در 50 روزگی به بلوغ میرسند، طول دوره پروتکل تمرینی 4 هفته تعیین شد. در طول این مدت (دوره کودکی) تمرینات HIIT انجام شد. سرعت تمرین در هفته اول برابر با 10 تا 16 متر در دقیقه بود و با افزایش تدریجی در هفته آخر به 36 تا 40 متر در دقیقه و به مدت یک دقیقه با ده تکرار در یک دوره تمرینی رسید. در گروههای مکمل از رژیم پایه استاندارد همراه با ده درصد مکمل عسل به صورت محلول در آب آشامیدنی استفاده شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، خونگیری از موشها انجام شد. غلظت IL-6 سرم به روش الایزا اندازهگیری شد. برای تحلیل دادهها از روش آماری ANOVA در سطح معنیداری p≤.05 استفاده شد.
نتایج: غلظت IL-6 سرم گروه HIIT (03/86±83/224 پیکوگرم بر میلیلیتر) نسبت به گروه کنترل (73/28±83/94 ، 001/0P=) و گروه عسل (76/31±67/101 ، 001/0P=) به طور معناداری بالاتر بود. سطوح IL-6 سرم در گروه مصرف عسل+ HIIT (58/59±123) به طور معناداری (018/0P=) پایینتر از گروه HIIT بدون مکمل بود. بهعلاوه، استفاده از عسل در شرایط غیرتمرینی تفاوت معناداری را نسبت به گروه کنترل نشان نداد (201/0P=).
بحث و نتیجهگیری: تمرین تناوبی شدید میتواند موجب بروز اثرات التهابی سیستمیک منفی در بدن شود و مصرف عسل موجب تعدیل این اثرات در بدن میشود. بنابراین، ورزشکاران میتوانند برای کاهش سایتوکینهای التهابی در سرم همراه با اجرای تمرینات اینتروال شدید، در برنامههای غذایی خود از مکمل عسل استفاده کنند. همچنین، برای افراد عادی استفاده از عسل منجر به تغییر در شرایط التهابی بدن نمیشود.
کلیدواژه ها